۱۳۹۵ مهر ۹, جمعه

گاردین: دونالد ترامپ یک احمدی نژاد آمریکایی است



صدای آمریکا - هر کس رییس جمهور بعدی ایالات متحده شود روابط آمریکا و ایران چندان جالب نخواهد بود.خلاصه ای از مقاله مایکل اکسورتی در گاردین
طی دهه های گذشته از زمان جیمی کارتر تا رونالد ریگان ایران مساله ای مهم در انتخابات آمریکا بوده است.
BC8938.jpg
پرزیدنت کارتر گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران را عامل شکست خود در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری اش عنوان می کرد. دوره دوم ریاست جمهوری پرزیدنت ریگان هم از رسوایی پرونده ایران-کنترا لطمه بدی دید.
توافق هسته ای ایران یا برجام و رفتار جمهوری اسلامی در خلیج فارس و منطقه یک بار دیگر چشم انداز روابط ایران و آمریکا را به موضوعی در انتخابات این دوره ریاست جمهوری آمریکا بدل کرده است.
اگر دونالد ترامپ کاندیدای حزب جمهوریخواه در انتخاب ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود و واقعا سیاست خود موسوم به «اول آمریکا» را پی بگیرد، از تعهدات جهانی آمریکا پا عقب بکشد، با ولادیمیر پوتین روابط آشتی جویانه برقرار کند و به روسیه اجازه بدهد نقش بیشتری بازی کند، آن موقع روابط کشورها در خاورمیانه دستخوش تحول خواهد شد.
اما دونالد ترامپ یک پوپولیست غیرقابل پیش بینی و نسخه آمریکایی احمدی نژاد است. احتمال دارد که او به لفاظی های تندش علیه ایران در مورد مذاکره دوباره بر سر توافق هسته ای و برخورد با قایق های تندروی متخاصم ایرانی در خلیج فارس عمل کند.


advertisement@gooya.com 

هیلاری کلینتون، کاندیدای حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، گزینه ای قابل اعتمادتر به نظر می رسد. اما سیاست خارجی تند او می تواند به معنای رویکردی شدید در برابر ایران باشد و فرصت بهره گیری از توافق هسته ای با ایران از دست برود. هنوز بسیاری صحبت های هیلاری کلینتون را در سال ۲۰۰۸ به خاطر دارند که گفته بود در صورت حمله ایران به اسراییل آمریکا ایران را به کل محو خواهد کرد.
مکاتبات فاش شده توسط ویکیلیکس نشان می دهد که کلینتون در گذشته به طور خصوصی به این باور داشت که عربستان سعودی بزرگترین تامین کننده منابع مالی تروریسم در سراسر جهان است و دولت سعودی به اقدامات کافی برای توقف این روند دست نمی زند. با این وجود کلینتون در قبال تنش میان ایران و عربستان سعودی نگاهی متوازن از خود نشان نداده است.
اگر آن طور که نظرسنجی ها نشان می دهد کلینتون برنده این رقابت بشود شاید پس از انتخابات آزادی عمل سیاسی بیشتری برای اتخاذ یک رویکرد متعادل تر در قبال تحولات منطقه و ایران داشته باشد.

متن کامل نامه احسان مازندرانی در پی مضروب شدن در زندان


خبرگزاری هرانا ـ احسان مازندرانی روزنامه نگار محبوس در زندان اوین که در اعتصاب غذا به سر می برد، با نگارش نامه ای از برخورد بد افسر نگهبان زندان و مضروب شدن توسط وی خبر داده است، مازندرانی در پایان این نامه می نویسد ” اگر بخواهیم نسبت به روش های خودسرانه ایی که شاهد بروز آن هستیم، بازدارندگی ایجاد شود، باید نسبت به این قبیل مسائل طرح شکایت کنیم، البته اگر آقایان رسیدگی کنند”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احسان مازندرانی روزنامه نگار زندانی محبوس در زندان اوین که به علت عدم رسیدگی به خواسته هایش در اعتصاب غذا به سر می برد با نگارش نامه ای در مورخ هشتم مهرماه ۹۵، نسبت به برخورد بد افسر نگهبان و ضرب و شتم توسط او خبر داده و خواستار رسیدگی به این واقعه شده است، در ادامه متن کامل این نامه که در اختیار هرانا قرار گرفته است را بخوانید:
“بعد از ظهر امروز پیش از ساعت شش، تصور می کنم ساعت پنج و نیم و قبل از آمار بعد از ظهر زندان یعنی روز هشتم مهر، به من گفتند طبقه پایین با تو کار دارند. تصور کردم آقای «مهدی هاشمی» با من کار دارد. گفتم بگویید من حالم به خاطر اعتصاب و شرایطم خوب نیست، عذر می خواهم، نمی توانم تکان بخورم و نمی توانم بیایم پایین.»
چند دقیقه بعدش گفتند رئیس زندان و معاونانش می خواهند شما را ببینید. چند مدتی قبل از آن، یک بار رئیس زندان آمده بود دیدن من و صحبت کرده بود. به نظرم جوان مثبت و با انصافی بود، برای همین هم گفتم به خاطر او هم که شده می آیم، چون اگر بخواهد بیاید بالا زندانی ها دورش را می گیرند. من رفتم پایین. به هر حال سخت بود. دو نفر زیر بغلم را گرفتند و بردند پایین. دیدم امروز شیفت کاری آقای «هوشنگ افشار»، افسر نگهبان امروز است که بسیار هم آدم بداخلاقی است. شیفت کاری افسر نگهبان های زندان هر ۴۸ ساعت یک بار عوض می شود. با لحن تندی گفت برای چه آمده ای پایین ؟
گفتم: مرا صدا کرده اید.
گفت: بی خود کردی آمده ای پایین. برگرد بالا.
گفتم: من با این حالم آمده ام پایین، شما این طور برخورد می کنید؟
از آن پشت کانتر افسر نگهبانی آمد طرفم و با لحن تندی گفت: فقط باید بگویی چشم. بی خود کرده ای؟
گفتم من چشم نمی گویم. این چه طرز صحبت کردن است؟
دو دستی کوبید روی سینه ام به شکلی که من از پشت روی پله ها پرت شدم. چند ثانیه گیج ماندم و بعد بلند شدم و گفتم چرا این طور رفتار می کنید؟ مگر من چه هیزم تری به شما فروخته ام؟
بلند شدم و با مصیبت آمدم بالا. ظاهرا همان زمان و بعد از آمدن من رئیس زندان هم رسیده بود که من گفتم دیگر نمی خواهم ایشان را ببینم اگر کسی بخواهد مرا ببیند در اتاق ما به روی همه باز است. چون عملا این اتاق در ندارد.
تصور می کنم اگر بخواهیم نسبت به روش های خودسرانه ایی که شاهد بروز آن هستیم، بازدارندگی ایجاد شود، باید نسبت به این قبیل مسائل طرح شکایت کنیم، البته اگر آقایان رسیدگی کنند. دوربین های زندان هم واقعه را ضبط کرده و تعداد زیادی شاهد هم آنجا حضور داشته اند. نمی دانم چرا آنها اصرار می کنند که چنین شخصی حتما آنجا بماند؟ دوست دارند تنش و درگیری ایجاد شود؟ دوست دارند بیانیه حقوق بشری منتشر شود، دوست دارند این قبیل رفتارها در رسانه ها منتشر شود؟ این رفتار خوبی نیست. چطور می روند از آن سو با ایتالیایی ها می نشینند و مباحث حقوق بشری مطرح می کنند و از آن سو در زندانها با ما این قبیل رفتارها را دارند. امیدوارم خدا این وضعیت را سامان بدهد.”
بنا به گفته ی همسر احسان مازندرانی، این روزنامه نگار به دلیل رسیدگی به خواسته هایش که مهمترین آن آزادی بی قید و شرط وی عنوان شده است در اعتصاب غذا به سر می برد.
لازم به یادآوری است که احسان مازندرانی، عیسی سحرخیز، سامان صفرزایی و آفرین چیت‌ساز، چهار روزنامه نگار زندانی، ۱۱ آبان ۹۴  تحت عنوان “پروژه نفوذ” دستگیر شدند.
این روزنامه نگار در دادگاه اولیه به هفت سال زندان محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به دو سال کاهش پیدا کرده است.
مازندرانی درسال ۹۱ نیز به همراه تعدادی از روزنامه نگاران بازداشت شده بود.

صهبا فرحبخش و فربد شادمان؛ گزارشی از بازداشت شدگان بهایی شیراز


خبرگزاری هرانا ـ صهبا فرحبخش و فربد شادمان جوانترین اعضای بازداشت شده جامعه بهایی ایران به همراه ۱۲ هم کیش خود همچنان در بازداشت اداره اطلاعات شیراز به سر می برند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بازداشت، صهبا فرحبخش و فربد شادمان متولد سال ۱۳۷۴ هستند که چهارشنبه شب توسط نیروهای امنیتی به همراه دوازده تن دیگر از بهاییان در شیراز دستگیر شدند.
همسر صهبا فرحبخش آقای شمیم اخلاقی نیز جزء دستگیر شدگان است.
مامورانی که با یک دستگاه پرشیا و یک ون با شیشه های سیاه رنگ در محل حاضر شده بودند، با شکستن شیشه درب ورودی ساختمان وارد ساختمان شده و با شکستن درب چوبی واحد مربوط به شمیم اخلاقی و صهبا فرحبخش ، اقدام به تفتیش منزل و ضبط کتابها و سیستم های کامپیوتری نمودند.
صهبا فرحبخش متولد سال ۱۳۷۴ در شیراز است که برای چندین سال جهت مهاجرت به رفسنجان عزیمت نمود و پس از آن نیز عازم کرج گردید اما پس از ازدواج در تیر ماه سال ۱۳۹۴ با آقای شمیم اخلاقی مجددا به شیراز بازگشت. فربد شادمان نیز متولد نیمه دوم سال ۱۳۷۴ و جوانترین زندانی بهایی در حال حاضر است.
هفتم مهر ماه ۱۳۹۵ در شهر شیراز چهارده نفر از بهاییان دستگیر شدند که اسامی آنها عبارتند از مرجان و مژگان غلامپور، فربد و فرزاد شادمان و پریسا روحی زادگان، شمیم اخلاقی و همسرش صهبا فرحبخش، صهبا مصلحی و همسرش عهدیه عنایتی، مهیار سفیدی و همسرش شادی اقدم و ورقا کاویانی، سروش ایقانی و مریم اسلامی.

وزارت امور خارجه آمریکا از ایران خواست نرگس محمدی را آزاد کند


خبرگزاری هرانا ـ مارک تونر سخنگوی وزات امور خارجه آمریکا روز جمعه از حکومت ایران خواست که نرگس محمدی را به دلایل انسانی آزاد کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، مارک تونر روز جمعه، تایید حکم نرگس محمدی رااقدامی خشن و غیر قابل قبول دانست و از جمهوری اسلامی خواست که مراقبت های لازم پزشکی رادر اختیار خانم محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر قرار دهد.
نرگس محمدی از اردیبهشت‌ماه سال ۹۴ در زندان اوین به سر می‌برد.
تقی رحمانی، همسرنرگس محمدی می گوید خانم محمدی در زندان دچار بیماری‌ «فلج عضلانی» است و شرایط زندان برای او «خطرناک» است.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی اردیبهشت‌ماه، نرگس محمدی را به اتهام تاسیس و عضویت در جمعیت”لگام” گروهی که برای لغو مجازات اعدام فعالیت می کند به ۱۰ سال حبس، وبرای اتهام‌های «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی کشور»و «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، مجموعا به شش سال دیگر حبس محکوم کرد. براساس قوانین جمهوری اسلامی خانم محمدی باید ۱۰ سال حبس را تحمل کند.

تایید مرگ سه کارگر ساختمانی در کرمان و گچساران


خبرگزاری هرانا ـ روز جاری یک کارگر ساختمانی بر اثر سقوط از داربست در سایه فقدان ایمنی محیط کار جان خود را از دست داد. از سوی دیگر  رئیس اداره کار، تعاون و امور اجتماعی گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد از فوت ۲ کارگر ساختمانی این شهرستان در سالجاری خبرداد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، یک کارگر ساختمانی بر اثر سقوط از داربست در کرمان جان باخت.
سرهنگ علی کشاورزی جانشین فرماندهی انتظامی شهرستان کرمان گفت در پی اعلام مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره مرگ مشکوک، مأموران به همراه اورژانس برای بررسی موضوع در محل حادثه حاضر شدند.
کشاورزی افزود: “در این حادثه کارگر مصدوم به بیمارستان منتقل شد اما به علت شدت جراحت وارد شده جان خود را از دست داد”.
وی گفت: “کارشناسان علت فوت کارگر را رعایت نکردن اصول ایمنی و استفاده نکردن از وسایل محافظتی اعلام کردند”.

فوت ۲ کارگر ساختمانی در گچساران

به گزارش ایلنا، رئیس اداره کار ، تعاون و امور اجتماعی گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد از فوت ۲ کارگر ساختمانی این شهرستان در سالجاری خبرداد.
بیژن مهدی پور گفت: “متاسفانه بدنبال سوانح حادثه کار، ۲ کارگر ساختمانی در گچساران در سالجاری جان خود را از دست دادند”.
وی تعداد حوادث اتفاق افتاده سالجاری برای کارگران ساختمانی گچساران را ۲۰ حادثه عنوان کرد و اظهار امیدواری نمود دیگر شاهد تلف شدن جان کارگری نباشد.
رئیس اداره کار، تعاون و امور اجتماعی گچساران افزود: “کارگران فوت شده ساختمانی یک کارگر در بافت فرسوده دوگنبدان و یک کارگر در حوزه نفت بوده است”.
مهدی پور گفت: “بیشتر کارگرانی که گزارش حادثه آنها به اداره ارجاع نمی شود در محل حادثه توسط پیمانکار مربوطه در دریافت غرامت و دادن رضایت اقدامات لازم را انجام داده اند و بسته به نوع بیمه و کیفیت مستندات وقوع حادثه دریافت غرامت می کند”.
وی در ادامه تاکید کرد که به کار گیری اتباع بیگانه در گچساران ممنوع است و طبق ماده ۱۲۰ قانون اداره کار تنها بیگانگانی که مجوز کار و اقامت دارند شامل جذب مشاغل می شوند.
مهدی پورافزود: “در صورت مشاهده یا گزارش با کارفرمای مربوطه بار اول جریمه قانونی و نقدی و در مراحل بعدی به مراجع قضائی ارجاع و پیگرد قانونی خواهد شد”.
رئیس اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی گچساران از شروع به کار انجمن صنفی کارگران ساختمانی این  شهرستان هم خبرداد و اظهارداشت: “در پی رسیدگی به امور کارگران ساختمانی انجمن فوق با انتخاب اعضاء فعالیت صنفی خود را آغاز کرده است”.

تصاویر دادنامه و جزئیات حکم دادگاه تجدید نظر چهار فعال مدنی / سند


خبرگزاری هرانا – بر اساس حکم صادره در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران توسط قضات قمی‌زاده و حوزوان برای چهار فعال مدنی؛ آتنا (فاطمه) دائمی، امید علی‌شناس، ئاسو رستمی و علی نوری، به ترتیب احکام حبس دادگاه بدوی آن‌ها از ۱۴، ۱۰، ۷ و ۷ سال حبس به ۷، ۷، ۲ و ۲ سال حبس تقلیل یافت. تصاویر دادنامه و جزئیات حکم محکومیت این شهروندان درپی می‌آید.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز ۱۳ مردادماه، جلسه دادرسی تجدید نظر برای چهار فعال مدنی “آتنا (فاطمه) دائمی، امید علی‌شناس، ئاسو رستمی، علی نوری و همچنین محمد حسین دائمی (پدر آتنا دائمی)” در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران برگزار و حکم صادره روز چهارشنبه هفتم مهرماه به وکلای این فعالین ابلاغ شد.
بر اساس این حکم؛
در خصوص تجدید نظرخواهی چهار متهم ذکرشده نسبت به دادنامه صادره از شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران که بموجب آن دادگاه بدوی آتنا (فاطمه) دائمی را به اتهام «جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» به هفت سال و در خصوص «توهین به رهبری» به سه سال حبس و در خصوص «اخفاء ادله جرم» به چهار سال حبس و امید علی‌شناس را به اتهام «جرم و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به هفت سال و در خصوص «توهین به رهبری» به سه سال و درخصوص نگهداری لوح فشرده به پرداخت هفت میلیون ریال جریمه نقدی و در خصوص استفاده از تجهیزات ماهواره به پنج میلیون ریال جریمه نقدی و علی نوری را در خصوص «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام» به پنج سال حبس و در خصوص «اهانت به رهبری» به دوسال حبس و ئاسو رستمی را به اتهام « اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام» به پنج سال حبس و در خصوص «اهانت به رهبری» به دوسال حبس محکوم نموده بود،
دادگاه [تجدیدنظر] اتهام استفاده از تجهیزات دریافت ماهواره توسط متهم امید علی شناس را محرز ندانسته و به لحاظ انکار شدید متهم و به استناد اصل ۳۷ قانون اساسی وی را از این اتهام تبرئه می نماید و نتیجتا با توجه به حکم برائت صادره اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازت اسلامی درخصوص مشارالیه موضوعیت نداشته و دادگاه هفت سال حبس وی را به پنج سال و سه سال حبس بابت توهین به رهبری وی را به دوسال حبس اصلاح می نماید، بدیهی است رای سابق الصدور درخصوص نگهداری لوح های فشرده به قوت خود باقی می باشد و در خصوص متهم فاطمه دائمی نیز دادگاه اتهام وی در خصوص اخفاء ادله جرم را محرز ندانسته و به لحاظ انکار شدید متهم و ضعف ادله به استناد اصل ۳۷ قانون اساسی از این اتهام نیز تبرئه می نماید. بدون اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و ضمنا هفت سال وی را به پنج سال و سه سال حبس وی بابت توهین به رهبری را به دوسال اصلاح می نماید.
اما در خصوص متهمین علی نوری و ئاسو رستمی دادگاه (رجوع شود به سند) به استناد مواد ۳۷ و ۳۸ قانون مجازات اسلامی دادگاه پنج سال حبس هریک از متهمین از اتهام «اجتماع و تبانی» را به یکسال و نیم و دو سال حبس آنان بابت «توهین به رهبری» را به شش ماه تقلیل می نماید. رای صادره قطعی می باشد.
آتنا دائمی ۲۹ ساله، بیست‌و‌نهم مهرماه سال ۹۳ بازداشت و ۸۶ روز در سلول انفرادی بند دو الف تحت بازجویی بود. وی در تاریخ ۲۸ دی‌ماه ۱۳۹۳ پس از پایان بازجویی ها به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
این فعال مدنی پس از چندین بار به تعویق افتادن جلسه دادگاه نهایتا در تاریخ ٢٣ اسفند ٩٣ در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران با حضور وکیل خود و دیگر متهمین این پرونده به نام‌های امید علی شناس، ئاسو رستمی و علی نوری مورد محاکمه قرار گرفت. وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم» به ۱۴ سال زندان محکوم شد.
پیش‌تر، قاضی دادگاه تجدید نظر با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت و پس از شانزده ماه بازداشت موجب آزادی این فعال مدنی در تاریخ ۲۶ بهمن‌ماه سال گذشته از بند زنان زندان اوین شد.
امید على شناس، ١٣ شهریور سال ۹۳ بازداشت و به بند دو-الف سپاه پاسداران منتقل شد و علی‌‌رغم صدور قرار وثیقه ١٠٠میلیون تومانی، دادستانی به دلایل نامعلومی از پذیرش وثیقه خودداری کرد. او با پایان بازجویی‌ها به بند هشت زندان اوین منتقل شد.
این فعال مدنی پس از شانزده ماه بازداشت ۲۸ دی‌ماه سال گذشته با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
ئاسو رستمی دیگر متهم این پرونده، روز چهارشنبه ۱۶ مهر ماه پس از برگزاری تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل در حمایت از کوبانی به همراه چند فعال مدنی دیگر بازداشت شد و پس از طی دوران انفرادی و بازجویی به بند هشت زندان اوین منتقل شد.
وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به رهبری» به ۷ سال زندان محکوم شد.
این فعال مدنی نیز پس از شانزده ماه، در تاریخ ۲۶ بهمن‌ماه سال ۹۴ با قرار وثیقه از بند هشت زندان اوین آزاد شد.
علی نوری، فعال مدنی و فعال کودکان کار نیز، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳، پس از شرکت در تجمع کوبانی در مقابل سازمان ملل بازداشت شد، بعد از بازداشت به بند ۲-الف سپاه منتقل شد و بعد از مدت‌ها بازجویی و سلول انفرادی به بند عمومی ۸ زندان اوین، محل نگهداری زندانیان مالی منتقل شد.
وی پس از آزادی به قید وثیقه پنجاه میلیون تومانی، به هفت سال حبس در مرحله بدوی محکوم شده بود.
تصویر دادنامه صادره بر علیه این فعالان مدنی را ادامه مشاهده نمایید؛

پورمحمدی مدعی شد اعدام قاچاقچیان مواد مخدر نفی ناشدنی است


خبرگزاری هرانا ـ وزیر دادگستری مدعی شد اعدام قاچاقچیان مواد مخدر نفی ناشدنی است و انتخاب نوع مجازات در هر موقعیت باید با اثربخشی آن متناسب باشد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، مصطفی پورمحمدی روز جمعه در گفت وگو با خبرنگار حقوقی و قضایی ایرنا درباره برخی اظهار نظرها مبنی بر حذف مجازات اعدام قاچاقچیان مواد مخدر افزود: “یکی از مجازات های مفسد، اعدام است و این مورد در احکام اسلامی هم لحاظ شده است”.
وی خاطرنشان کرد: “اما انتخاب نوع مجازات در هر موقعیت باید متناسب با اثر بخشی آن باشد، صاحب نظران، حقوقدانان، کارشناسان، روانشناسان و جرم شناسان باید همه دست به دست یکدیگر دهند و بررسی کنند که چه مجازاتی بیشترین تاثیر را دارد”.
وزیر دادگستری با بیان این که به نظر من نمی توان اصل اعدام را نفی کرد، اظهار داشت: “مواردی است که فرد جرثومه فساد است و بقای او جز فساد اثری نخواهد داشت”.
پورمحمدی ادامه داد: “اما درعین حال، میزان مجازات اعدام و تعداد اعدام محل بحث است که باید روی آن بیشتر کار شود و از نظر صاحبنظران این حوزه بیشتر بهره برد”.

میزان ریزگردها در اهواز به ۱۰ برابر حد مجاز رسید


خبرگزاری هرانا ـ رئیس روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان خوزستان گفت که در ساعت ۱۲ روز جمعه میزان ریزگردها در آسمان اهواز یک هزار و ۵۳۶ میکروگرم بر مترمکعب گزارش شده است که ۱۰ برابر حد مجاز است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، شهریار عسکری جمعه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: “از صبح روز جمعه ۶ شهرستان در استان خوزستان درگیر پدیده گرد و غبار شده اند که اهواز بیشترین میزان ریزگردها را دارد”.
وی گفت: همچنین طبق آخرین آمار به دست آمده میزان ریزگردها در سوسنگرد یک هزار و ۸۷، شوشتر ۷۲۷، امیدیه ۴۲۲، بهبهان ۱۲۹ و اندیمشک ۲۵۶ است.
رئیس روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان بیان کرد: همچنین طبق آمار ساعت ۱۱ صبح امروز میزان ریزگردها در اهواز یک هزار و ۴۲۹، سوسنگرد یک هزار و ۲۲۱، شوشتر ۵۸۹، امیدیه ۳۸۳، بهبهان ۱۳۷ و اندیمشک ۲۱۰ میکروگرم برمترمکعب گزارش شده است که روند افزایش را نشان می دهد.
آخرین پدیده گرد و غبار شنبه هفته جاری در چهار شهرستان خوزستان رخ داد که بیشترین میزان گرد و غبار در شهرستان ماهشهر ۴.۴ برابر حد مجاز بود.

یک زندانی در ملاء عام در نیشابور اعدام شد


خبرگزاری هرانا ـ یک زندانی متهم به «قتل و تجاوز به عنف» در یک روند بسیار کوتاه مدت دادرسی و کمتر از دو هفته از زمان بازداشت، در شهر نیشابور و در ملاء عام اعدام شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، مهدی.ن ۳۷ ساله متهم به قتل کیانا سادات حسینی، دختر هفت ساله نیشابوری در ملاء عام به دار آویخته شد.
این اعدام صبح امروز در محل چهاراه انقلاب شهرستان نیشابور صورت گرفت و مردم نیشابور شاهد اجرای این حکم پس از گذشت حدود دو هفته از زمان قتل بودند.
شایان ذکر است این شهروند در یک روند بسیار کوتاه مدت دادرسی و کمتر از دو هفته از زمان بازداشت به اتهام «تجاوز به عنف و قتل» دختر ۷ ساله به دوبار اعدام محکوم و حکم وی صبح امروز در ملاء عام اجرا شد.

تعیین وقت دادگاه ‘جمعی از اصلاح طلبان’


خبرگزاری هرانا ـ نایب رییس مجلس ششم با بیان اینکه هنوز به ما اجازه مطالعه پرونده را نداده‌اند، گفت که وقتی نگذارند پرونده را بخوانیم، نمی‌دانیم باید از چه چیزی دفاع کنیم. وی تاریخ رسیدگی به این پرونده را ۱۷ آبان ذکر کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، محمدرضا خاتمی درباره پرونده خود و چند تن از اصلاح‌طلبان گفت: “این پرونده موضوع  جدیدی ندارد و ما به تدریج تا جایی که قانون اجازه بدهد راجع به آن صحبت خواهیم کرد و فعلاً مسئله این است که اجازه نداده‌اند خودمان پرونده را مطالعه کنیم. این مسئله در حالی است که دو هفته از زمانی که ما احضار شده‌ایم، گذشته و وقت رسیدگی نیز نزدیک می‌شود”.
او با اشاره به اینکه رسیدگی ۱۷ آبان‌ماه است ولی هنوز به ما اجازه مطالعه پرونده را نداده‌اند، گفت: “وقتی پرونده را خودمان نخوانده‌ایم، باید از چه چیزی دفاع کنیم؟ البته به وکلا گفته شده که آنها می‌توانند پرونده را بخوانند. اما این حق اصلی متهم است که بتواند پرونده را بخواند. قانون هم بر این موضوع صراحت دارد ما به دنبال این هستیم و پیگیری می‌کنیم تا از حق قانونی خود استفاده کنیم و تلاش می‌کنیم در مورد این پرونده به مسئولان کشور تا جایی که بتوانیم اطلاع‌رسانی کنیم”.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با انتقاد از روند پرونده تاکید کرد: “ما آیت‌الله هاشمی را در جریان روند این پرونده از زمان تشکیل تا به امروز قرار دادیم و در برنامه‌های بعدی هم با دیگر مسئولان و صاحب‌نظران و آنهایی که در این مسئله ذی‌نفع هستند، دیدار خواهیم کرد. ما تلاشمان را در همه سطوح می کنیم تا اگر بتوانیم حتی با شخص رئیس جمهور هم دیدار داشته باشیم”.

نامه ضیا نبوی به آملی‌لاریجانی: تحمل بی‌عدالتی یعنی بی‌اعتمادی به دستگاه قضا


خبرگزاری هرانا ـ سیدضیا نبوی، فعال دانشجویی که هم اکنون در زندان سمنان دوران حبس خود را می‌گذراند در نامه‌ای به آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه از تلخی اتهام خود گفته و امیدی که هنوز به برقراری عدالت در دستگاه قضا دارد. او نوشته است که هرچند می‌توانسته با عفونامه‌ای خیلی پیشترها آزاد شود اما ترجیح می‌دهد با اعاده حیثت سنگینی و غیرواقعی بودن اتهام خود را اثبات کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کلمه، این زندانی سیاسی که هفت سال است در زندان به سر می‌برد همچنین با بیان اینکه پس از این همه سال دیگه خشمگین و عصبانی نیست، این را هشداری برای سیستم قضایی کشور می‌داند و می‌نویسد: “اینکه شهروندان از تحمل بی‌عدالتی احساس خشم و عصبانیت نکنند به گمانم دردنشانی است که از کمرنگ شدن اعتماد و اتکایشان به دستگاه قضا خبر می‌دهد”.
سیدضیا نبوی، متهم به “محاربه از طریق ارتباط موثر با سازمان مجاهدین خلق” است. حکمی که او بابت این اتهام گرفته، ۱۰ سال حبس توام با نفی بلد، یعنی تبعید است. او حالا بیش از ۷ سال است که در زندان به سر می‌برد.
در پرونده ضیا هیچ نشانه و شاهد منطقی برای اثبات ارتباطش وجود ندارد. در عین حال همه دوستان، خانواده و کسانی که با او آشنا بوده‌اند بر نچسب بودن این اتهام به او اشتراک نظر دارند. ضیا اگر نسبتی با مجاهدین خلق داشته باشد، نسبت یک مخالف و منتقد کارشناس و جدی نسبت به این فرقه است.
با همه این احوال، ضیا همچنان در بند اتهامی است که در گذشته بارها و بارها آن را مصداق توهین به خود دانسته و حتی به صراحت گفته بود که حاضر است تمام مدت حبسش را تحمل کند، اما از این اتهامی که آن را نسبت به خود موهوم و توهین آمیز می داند، مبرا شود.
ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار و عضو شورای دفاع از حق تحصیل بعد از حوادث ۸۸ بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد. او شب ۲۵ خرداد ۸۸ به همراه تنی چند از دوستانش بازداشت و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به قضاوت قاضی پیرعباسی، به ۱۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ده سال حبس در تبعید تبدیل شد.
وی در مهر ماه ۸۹ به زندان کارون تبعید و چندی پیش به زندان سمنان منتقل شد.
متن کامل نامه این فعال دانشجویی دربند را با هم می‌خوانیم:
ریاست محترم قوه قضاییه
آیت‌الله آملی لاریجانی
سلام
..سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
این مکتوب که می‌بینید، سومین نامه سرگشاده‌ای‌ست که برای شما می‌نویسم…
هفت سال پیش آنگاه که حکم اولیه خویش را دریافتم و چندی بعد به هنگام اطلاع از محکومیت قطعی نامه‌هایی به حضرتعالی نگاشتم که مضمون مشترک هر دوی آنها اعتراض به حکم صادره و اعلام برائت نسبت به اتهامی (ارتباط با مجاهدین خلق) بود که نسبتم داده بودند و اصلا مایه خرسندی نیست که اظهار نمایم نوشته پیش رو نیز کماکان محتوایی از همین دست دارد. گرچه از آن ایام تاکنون زمان زیادی بر ما گذشته و این بازه‌ی هفت ساله که خود عمری است حوادث و ماجراهای زیادی به خود دیده است، لیکن آن مسأله‌ای که همچنانم می‌آزارد و آن دشواری اساسی که به سخن گفتن با شمایم می‌انگیزاند، همانی معانی مکرر پیشین است: «اینکه بی‌گناهم و عدالت را چشم انتظارم». معنایی که به اندازه‌ی دو هزار و هفتصد روز حبس و بی‌خانمانی در چهار زندان و پانزده بند مختلف برایم سنگینی می‌کند! وزنی که تحملش بدان سبکی که در اعداد و واژه ها و گزاره‌ها می‌نماید، ممکن نیست و نبایستی پنداشت که چون روزگار می‌گذرد، آسان نیز می‌گذرد! «تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم»
بگذریم. یکطرفه به قاضی نرویم و پر سوز و گدازش نکنیم. من نیک می‌دانم که در برابر آنچه عدالتش می‌خوانم مسئولیتی نیز متوجه من است و شانه خالی کردن از آن جایز نیست، اما منصفانه اگر بنگریم بدان عهدی که بر گردنم بود به کفایت پرداخته‌ام و دفاعی در حد بضاعت و توان از خویشتن به عمل آورده‌ام. اینکه در طی این سال‌ها در هر فرصتی، چه به اختیار و چه از سر اضطرار بیگناهی خویش را فریاد کرده‌ام و حتی یکبار در نوشتاری عمومی و مبسوط، نظر روشن و صریح خود را در مورد مجاهدین خلق و کج‌فهمی سیاسی و کارنامه‌ی خشونت‌بارشان به تحریر درآورده‌ام.
طی این مدت بسیاری از دوستان و آنها که می‌شناختندم در نامه‌هایی شخصی یا جمعی به مقامات قضایی از بی‌اساس بودن اتهاماتم سخن رانده‌اند و حتی وزارت اطلاعات نیز در دو نامه‌ی شفاف و بی‌ابهام به دادستان تهران در سال‌های ۹۱ و ۹۵ به عدم ارتباطم با گروه مزبور گواهی داده است. احتمالا خودتان نیز تصدیق می‌فرمایید که اگر تنها مقصودم خلاصی از بند بود، با پذیرفتن این اتهام و نوشتن درخواست عفو و بخشودگی، سال‌ها پیش به مرادم رسیده بودم و چه دردناک است که آدمی احساس کند از گردن نهادن دروغین به اتهامی که از آن مبری است، آسان‌تر به رهایی می‌رسد تا آنکه به حق بر بی‌گناهی‌اش پای بفشارد. پای فشردنی که البته ساده‌اندیشانه است اگر به تمامی آگاهانه‌اش بپنداریم و نقش ناخودآگاه افسونگر را در آن نادیده انگاریم ولیکن با همه این احوال اگر انگیزش آگاهانه‌ای در این میان بیش از همه استوارم نگاه داشته، امیدی است که همچنان به عدالت دارم. اینکه می‌پندارم که هنوز راه حل شرافتمندانه، خردمندانه و موجهی برای این مسأله وجود دارد و اگر تمامی تلاش خود را در نهایت دقت، ظرافت و عقلانیت به کار گیرم، عدالت دور از دست نیست و نیازی به انکار خویش نمی‌باشد.
حقیقت این است که طی سال‌های زندان به جز یک بار (ساعتی پس از اجرای حکم تبعید) هرگز زمانی نیامده که از امکان شنیده شدن و اثر بخشیدن سخنانم در مقامات قضایی و امنیتی به تمامی مایوس شده باشم و از انتخاب مسیر گفتگو و صداقت پشیمانی به وجودم راه یافته باشد. چنان حدی از خوش‌بینی که گاه از خود می‌پرسم آیا مابه‌ازایی برای آن در عالم خارج هست و یا اینکه تنها نیازها و اشتیاق‌های من است که آن‌را می‌آفریند! راستی آیا نه این است که برخی از ما همواره به امکان عدالت امیدواریم چرا که بدون آن قدرت و توانی برای ادامه دادن در خویشتن نمی‌بینیم؟! نمی‌دانم و این از بسیار چیزهایی است که در این زندان نمی‌دانم! از جمله اینکه نمی‌دانم و نمی‌توانم مقصود آنان را که به زندانم افکنده‌اند دریابم. در این بین شاید تنها چیزی که به آن اطمینان و ایمان دارم این است که در طول فعالیت‌های خود در شورای دفاع از حق تحصیل و دفاع از حقوق خود و دیگر محرومین از تحصیل، هرگز از مسیر قانون خارج نگشته‌ام و آنچه که مرتکب شده‌ام اگر در زمره‌ی اعمال صالحم نباشد، جزو سرافکندگی‌ها و پشیمانی‌هایم هرگز به حساب نمی‌آید.
جناب قاضی‌القضاه؛
اکنون که به احوالات خویش می‌نگرم و آن را با حس و حال هفت سال پیش قیاس می‌گیرم می‌بینم که به طرز عجیبی آرام‌تر از آن روزگارم و دیگر از آن همه عصبانیت و آشفتگی در من اثری نیست. اینکه دیگر آن حس سنگین و عمیق ستمدیدگی مرا بر نمی‌انگیزد و اصراری در این نمی‌بینم که همه حرف‌ها و ناگفته‌ها و دفاعیات خویش را یک نفس برایتان بنگارم. معنای یک چنین تغییر حالی در ساحت زندگی شخصی‌ام هر آنچه باشد، بعید می‌دانم که بتوان این دگرگونی را نشانه خوبی برای دستگاه قضا و عدالت به شمار آورد. اینکه شهروندان از تحمل بی‌عدالتی احساس خشم و عصبانیت نکنند به گمانم دردنشانی است که از کمرنگ شدن اعتماد و اتکایشان به دستگاه قضا خبر می‌دهد. البته من مطلعم که شما به عنوان یکی از مسئولین و ارکان حاکمیت نمی‌توانید فقط به عدالت نظر داشته باشید و موظفید که مصالح کشور و امنیت ملی را نیز لحاظ کنید و باز هم می‌دانم از اینکه چنین پرونده‌هایی تبدیل به موارد حقوق بشری و ابزاری برای اعمال فشار به حاکمیت و کشور شود، دل‌نگرانید. نگرانی و تشویشی که اگر چه شاید باورش سخت باشد اما نقطه اشتراک برخی منتقدین سیاسی و حتی زندانیان نیز هست. حداقل اینکه در مورد شخص خویش می‌توانم به صراحت بگویم که به‌هیچ عنوان حاضر نیستم بی‌عدالتی فاحش روا شده بر من، بهانه‌ای از بهانه‌های آنانی باشد که قصد اعمال فشار یا تحریم به کشورم را دارند و با همه بی‌خبری و انزوائی که به آن دچارم خوب می‌دانم، تلاش برای امرار معاش و تمشیت زندگی روزمره شهروندان اینقدر سخت هست که دشوارتر کردن آن و افزودن رنجی به رنج‌های آنان هیچ افتخاری به حساب نمی‌آید. مشکل اما اینجاست که این فقط یک سویه‌ی ماجراست. سوی دیگر داستان قسمتی از وجود من است که حقش از آزادانه زیستن را طلب می‌کند. خویشتنی که از سال‌ها و ماه‌ها و روزها و ساعت‌ها و ثانیه‌های تماشای دیوارهای زندان خسته است و مشتاقانه لحظاتی را انتظار می‌کشد که بر سنگفرش خیابان و سنگلاخ کوهستان گام بردارد بی‌آنکه بیم و هراس بازگشت به زندان عیشش را منقّص کرده باشد. این همان خویشتنی است که به گمانم بیش از هر کسی در حقش ستم روا داشته‌ام و ناجوانمردانه به صبر و سکوتش فراخوانده‌ام‌. سکوتی که می‌خنداندم آنگاه که می‌بینم برخی به ترس و برخی به پذیرفتن محکومیتم تعبیرش می‌کنند!
بگذریم. بی‌مقدمه و در پایان همین قدر بگویم که بزرگترین دشواری یک زندانی شاید کنار آمدن و مجموع آوردن همه من‌هایی در ساحت خویشتن است که در تنگنای زندان، بیش از هر زمان و مکانی سر ستیز و ناسازگاری دارند و آهنگ‌های ناهمگون می‌نوازند. من‌هایی که گاه پرداختن به یکی‌شان دل دیگری را می‌شکند و تسلیم شدن به دیگری‌، آن یک را ناکام می‌گذارد‌. فی‌المثل همین چندی پیش می‌پنداشتم حق با آن کسی درون من است که چنین نامه‌نگاشتنی را بی‌حاصل و مایه‌ی ریشخند و تمسخر می‌دانست اما در نهایت به وسوسه‌ی خویشتنی اغوا شدم که مصرانه می‌گفت‌: این نوشته با همان حسن نیتی خوانده می‌شود که به تحریر در آمده است‌.
گر بگویندت که مجموعم پریشان گفته‌اند …

۱۳۹۵ مهر ۸, پنجشنبه

بلاتکلیفی ۷۵ کارگر رنگین نخ برای دریافت مطالبات معوقه


خبرگزاری هرانا ـ حدود ۷۵کارگر کارخانه «رنگین نخ سمنان» ۱۶ ماه بعد از تعطیلی این واحد تولیدی با وجود صدور حکم توقیف اموال کارخانه هنوز نتوانسته‌اند مطالبات معوقه حقوقی و حق سنوات خدمت خود را دریافت کنند. گفته می‌شود اموالی که کارگران برای وصول مطالبات معوقه خود از کارخانه توقیف کرده‌اند زودتر توسط یکی از بانک‌ها توقیف شده و در این زمینه دست کارگران به جایی بند نیست.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، کارخانه «رنگین نخ » در سمنان از مرداد ماه سال ۹۴ به دلیل آنچه از سوی کارفرما «مشکلات مالی» خوانده می‌شد تعطیل اعلام شد و از آن زمان تاکنون هنوز بخش عمدهای از مطالبات حدود ۷۵ کارگر‌ رسمی و قراردادی این واحد تولیدی پرداخت نشده است.
یکی از کارگران بازنشسته این واحد نساجی با اعلام این خبر گفت: “کارخانه رنگین نخ سمنان پیش از تعطیلی حدود ۵۵ کارگر رسمی و ۲۰ کارگر قراردادی با سوابق بالا داشت که حدود ۴۵ کارگر رسمی کارخانه بعد از یکسال دوندگی بازنشسته شدند و مابقی کارگران رسمی نیز با سوابق ۲۰ سال به دلیل مشکلات بیمه هنوز سرگردانند و امکان بازنشستگی ندارند”.
به گفته وی علاوه بر این حدود ۲۰کارگر قراردادی کارخانه نیز که دارای سوابق ۲۰ ساله هستند بعد از اخراج هنوز موفق به دریافت دست‌کم ۶ ماه از معوقات مزدی خود نشده‌اند.
این کارگر در ادامه تصریح کرد؛ کارفرما در زمان اخراج کارگران مرتبا وعده پرداخت مطالباتشان را می‌داد اما بعدا به بهانه‌های مختلف ازجمله مشکلات مالی از پرداخت مطالبات کارگران طفره رفت.
این کارگر درباره روند پی‌گیری حقوقی دریافت مطالباتشان خود و سایر همکارانش می‌گویند، بعد از بدقولی کارفرما‌ همه کارگران به صورت مجزابه اداره کار سمنان شکایت کردند و اداره کار حکم به پرداخت مطالبات ما داد اما کارفرما تمکین نکرد و پرونده برای اجرای احکام به سایر مراجع قضایی انتقال پیدا کرد.
به گفته او، بعداز کش و قوس‌های فراوان تعداد کمی از کارگران توانستند بخشی حداقلی از مطالبات خود را دریافت کنند. اما بیشتر کارگران باقی مانده که هر کدام مبالغ زیادی از کارفرما طلب دارند طی ماهای گذشته بلاتکلیف بوده‌اند.
این کارگر «رنگین نخ سمنان» می‌گویند پس از پی‌گیری‌های حقوقی سرانجام توانستند حکم مصادره اموال کارخانه را برای دریافت طلبشان بگیرند اما پیش از کارگران یکی از بانک‌های دولتی برای وصول مطالبات معوقه خود اموال کارخانه را توقیف کرده‌ بود و در نتیجه پیگیری کارگران تاکنون بی‌نتیجه بوده است.
به گفته وی بدهی این کارخانه به بانک مذکور حدود ۲ میلیارد تومان است این در حالیست که ارزش ریالی اموال بجا مانده از این کارخانه حدود ۷۵۰ میلیون تومان می‌شود.
او در ادامه سخنان خود درباره جرئیات مطالبات کارگران بازنشسته و اخراجی کارخانه رنگین نخ می‌گویند میانگین سنوات پایان خدمت هریک از بازنشستگان براساس سوابق کاری حدود۴۰  میلیون تومان است که کارفرما به بهانه نداشتن منابع مالی، توان پرداخت آن را ندارد.
به گفته وی کارگران بازنشسته رنگین نخ علارغم دریافت نکردن سنوات، حدود ۶ ماه مطالبات معوقه مزدی دارند که مربوط به زمان اشتغالشان می‌شود.
به ادعای این کارگر کارخانه رنگین نخ، همچنین ۲۰ کارگر قراردادی کارخانه که از سوی کارفرما همزمان با تعطیلی کارخانه اخراج شده‌اند به‌طور میانگین هر کارگر حدود ۱۰ میلیون طلب دارند.

مرگ کارگر جوان کوره آجرپزی در مشهد


خبرگزاری هرانا ـ روز گذشته کارگر جوان کوره آجرپزی در یکی از روستاهای شهر مشهد به دلیل فقدان ایمنی محیط کار از ناحیه سر دچار سوختگی شد و جان داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، عصر روز چهارشنبه در روستای گرجی مشهد، جوانی به نام حامد  ۲۰ ساله در کارگاه آجر پزی مشغول کار بود که سرش داخل کوره آجر پزی گیر کرد.
به گزارش شاهدان عینی، این کارگر جوان وقتی دچار حادثه شد، فریاد های دلخراش می کشید و داد می زد: “سوختم کمکم کنید، نجاتم بدهید”. کارگران و سرکارگر این کارگاه به کمک اوشتافتند اما متاسفانه دیگر دیر شده بود و جوان کارگر در حالی که سرش به شدت دچار سوختگی شده بود، جان خود را از دست داده بود.
با گزارش موضوع به کلانتری خلق آباد ماموران در محل حاضر شدند و با دستور مراجع قضایی جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد.

در قاب تصویر: آگهی ترحیم یکی از اعدام شدگان روزهای اخیر در زندان وکیل آباد مشهد


در قاب تصویر: آگهی ترحیم یکی از اعدام شدگان روزهای اخیر در زندان وکیل آباد مشهد، منابع مختلف آمار اعدام شدگان روزهای اخیر این زندان را بین ۱۷ تا ۴۱ نفر گزارش کرده اند.
edam dar zendan mashhad

اعدام دست‌کم ۵۶ نفر ظرف کمتر از سه هفته


خبرگزاری هرانا – در یک جهش آماری نگران کننده، ظرف کمتر از سه هفته اخیر دست‌کم ۵۶ زندانی با اتهامات گوناگون در ۱۰ شهر مختلف ایران به دار آویخته شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ظرف ۱۷ روز گذشته تعداد ۵۶ اعدام در شهرهای شاهرود، گرگان، کرج، ارومیه، میناب، تبریز، مشهد، تایباد، نی‌ریز و شیراز ثبت شدند.
بر اساس مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز بیست و سوم شهریورماه، تعداد هفده زندانی در زندان وکیل‌آباد مشهد با اتهامات مربوط به مواد مخدر و سه زندانی در زندان عادل آباد شیراز، دو زندانی متهم به سرقت و یک زندانی به اتهام «تجاوز به عنف» به دار آویخته شدند.
مهرماه اما با اعدام یک زندانی در ملاء عام آغاز شد. روز اول مهر، حکم اعدام یک زندانی متهم به «تجاوز به عنف، قتل عمد، آدم‌ربایی و سرقت» در استادیوم ورزشی شهر نی‌ریز در استان فارس اجرا شد. در تصاویر منتشره در این روز، کودکان نیز در میان تماشاگران اجرای حکم دیده می‌شدند.
مورخ شنبه سوم مهرماه، چهار زندانی متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر در محل زندان مرکزی تبریز به دار آویخته شدند.
در روزهای چهارم و پنجم مهرماه به ترتیب یک زندانی در زندان تایباد و یک زندانی در زندان مرکزی ارومیه، هر دو با اتهامات مربوط به مواد مخدر اعدام شدند.
هم‌چنین در روز پنجم مهرماه هرانا گزارش داد؛ در اواخر شهریورماه حکم اعدام دو زندانی در شاهرود و یک زندانی در گرگان با اتهامات مربوط به مواد مخدر اجرا شد.
در ششمین روز از ماه مهر، اجرای حکم اعدام هفت زندانی با اتهامات مربوط به مواد مخدر در زندان مرکزی میناب ثبت شد.
هفتمین روز از ماه جاری با ادامه روند اعدام‌ها، حکم یازده زندانی در زندان رجایی‌شهر کرج با اتهامات مربوط به مواد مخدر، قتل و سرقت مسلحانه اجرا شد.
نهایتا سحرگاه روز جاری هشت زندانی شامل یک زن با اتهامات مربوط به مواد مخدر در زندان مرکزی ارومیه به دار آویخته شدند.
لازم به یادآوری است این تعداد اعدام در بازه زمانی کوتاه مدت مورد اشاره در دو سال اخیر بی سابقه بوده است.